... و آغاز یک زندگی

صبح بیست و پنجم ماه رمضون امسال (  12 مرداد 1392 )  مامانی فهمید که ... صبح بیست و پنجم ماه رمضون امسال (  12 مرداد 1392 )  مامانی فهمید که یه اتفاقاتی داره میُفته. واسه همین بعداز خوردن سحری هردومون بیدارمونده بودیم تا تست بِی بی چک بگیریم . نمیدونی تو چه حال و هوایی بودیم. پراز هیجان و البته پر از استرس. واسه دیدن نتیجه مثبت تست خیلی دعا کردیم تو این مدت.   تا اینکه ...       جواب تست بود. تا صبح نخوابیدیم، بازم نمیتونستیم باور کنیم... خدایا ، یعنی واقعاً داشتیم بابا،مامان می شدیم ... ( ادامه دارد ) ...

بعداز خوندن نماز صبح هرکدوممون 2 رکعت نماز شکر خوندیم و در کمال ناباوری رفتیم که بخوابیم. اما نشد که نشد. بعداز خوندن نماز صبح هرکدوممون 2 رکعت نماز شکر خوندیم و در کمال ناباوری رفتیم که بخوابیم. اما نشد که نشد.   تصمیم گرفتیم اول صبح بریم واسه آزمایش. قبل از حرکت از مامانی خواستم که روزه شو افطار کنه !!! آخه 16-17 ساعت روزه داشتن واسه هر دوتا تون میتونست ضرر داشته باشه. البته قبل از دونستن این موضوع تمام روزه ها رو با همدیگه گرفته بودین!!! ساعت 7:30 به سمت آزمایشگاه حرکت کردیم .45 دقیقه بعد از دادن آزمایش جوابشو گرفتیم. دکتر آزمایشگاه  جواب آزمایشو با یه شکلات بهم داد و گفت : مبارک باشه!!!     ...

با سلام یه دو سه روزی میشه که با niniweblog آشناشدیم. تو این چند روز داشتیم تصمیم میگرفتیم واسه اسم وبلاگمون. بالاخره تصمیم این شد که وبلاگمون بشه soheilstar2. حالا اومدیم تا  اتفاقات شیرین زندگیمون، تو این دوره  9 ماهه و حتی بعد از به دنیا اومدن نی نی عزیزمون رو ثبت کنیم ، تا بعداً با خوندنش بدونه و بفهمه چه جرایانات و حوادثی واسمون پیش اومده.                                                &n...